ایرانگردی |
قلعه ي منوجان
قلعه منوجان که رو به ويراني مي رود يادگاري است از عهد ساسانيان و به پندار ساسانيان آن ناحيه معمار قلعه هاي بم و کهنوج و منوجان يک نفر بوده است و هر روز سه هزار نفر کارگر از محل کوره آجر پزي که اکنون آثار آن در حدود سه کيو متري قلعه پيداست مي ايستادند و آجر ها را دست به دست مي کردند تا به پاي قلعه مي رسيده است و بدين سان قلعه و باروئي مستحکم و استوار که در دوران هاي گذشته جان پناه وماواي مهم وفقيري براي اهل آن منطقه به شمار مي رفته تا ساخته شده است . قلعه منوجان در اعصار وادوار گذشته مورد تهاجم وتجاوز اقوام و طوايف زيادي قرار گرفته است با اين همه سده اخير آباد ومورد استفاده بوده است . سرپرسي سايکلين ژنرال وسياح انگليسي که در دهه اول قرن بيستم از اين قلعه ديدن کرده کرده است و در سفر نامه اش چنين مي آورد : قلعه منوجان با وجود آنکه در اين ايام رو به خرابي نهاده است. باز از قلاع مستحکم به شمار مي رود چون اين قلعه در سر حد بشا گرد واقع گرديده بود بلا شبهه خرابه هاي آن شاهد واقيعات متعدد و مهمي بوده است . منوجان گاهي عرضه تاخت وتاز طوايف واقوام بيگانه قرار گرفته وشاهد چپاول غارتگران بسياري بوده است به طوري که در تاريخ مضبوط است در سال 357 هجري مردم جيرفت ومنوجان به دست تيغ عضد الدوله ديلمي قلع وقمع شده اند و همچنين در زمان فتنه وآشوب طوايف غز به سال 586 هجري ملک دينار سپاهي به قصد فتح قلعه منوجان بدان ناحيه گسيل داشت وآنجا را مفتوح کرد و غنائم زيادي به چنگ آورد و اهل قلعه را از تيغ گذرانيد .همچنين به سال 769 هجري منوجان شاهد لشکر کشي قوم ديگري بود . شاه عباس با سپاهي مجهز روانه ي جيرفت شد و قلعه منوجان را که حدود سه ماه در محاصره بود با مذاکره وپا در مياني تسليم لشکريان خود کرد ديري نپاييد (سال 787 هجري ) که شکست سهمگين و سختي از ناحيه (سلطان ابو زيد ) متوجه منوجانيان شد . منوجان در دوره ي گورکانيان نيز براي چندمين بار مورد تجاوز ترکتازيهاي قومي ديگر قرار گرفت ودر سال 789 هجري لشکر امير ايدکو و محمد شاه سلغري اين منطقه را غارت کردند
منوجان از حمله افغان ها نيز در امان نماند و افغان ها و جرمان ها در حمله به کرمان قلعه منوجان را به تصرف خود در آوردند منوجان در دوره ي حکومت شاه شجاع در سال 789 هجري به جهت انتقام عصات جرمان و اوغان به جيرفت براند امراي عاصي خبر يافتند و همگي در بلوک رودبار مجتمع شده وقلعه منوجان را که از قلاع محکمه کرمان است محکمه کردند . شاه شجاع از جيرفت عنان عزيمت به جانب رودبار منعطف گردانيد مدت مقابله سه ماه طول يافت وقلعه منوجان مفتوح نگرديد اما بسياري از مردم جرمان واوغان را که در کوهستان مشهور به کوه شهري منزل داشتند غارت کردند الحاصل بعد از رسل و وسايل و سعي مولانا عبدالعزيز شيخ الاسلام کرمان روساي طايفه جرماني واوغاني از قلعه منوجان بيرون آمده و به حضور شاه شجاع مشرف گرديده و نوازش يافتند . استاد باستاني پاريزي در آسياي هفت سنگ چنين مي نويسد ملک دينار پس از چند سال که جاي پاي جود را مستحکم کرد مثل همه ي مستبدان و ديکتا تور ها و همچنين بنايان که پس از اتمام کار نخستين کارشان اين است که چوب بست را بردارند اول کارش آن بود که اولا مجاهد کوه بناني را هر چند خودش او را دعوت کرده بود ند از ميان برداشت آنگاه به نواحي گرمسيري پرداخت نام زر خرابي و اسب تازي شنيد . در ماه 586(شوال) 1190 ميلادي به جيرفت رسيد و ملک دينار در باب پدر ومادر خود رحمت نکردي واز قول او گفته اند : اگر من دوستي زر در پيشاني پسر خويش بينم او را بشکافم وزر بيرون آورم سپس قصد قلعه منوجان کرده و قلعه آنرا با رسوائي تمام بگشاد و فتحي مشتمل بر قتل و احراق وشکنجه ازهاق دم روي نمود احمد علي خان وزيري مولف کتاب جغرافياي کرمان مينويسد: مينو جهان که محققان آن را مينوي جهان مي نامند از قلاع محکم وقريه است که در زمان ساسانيان ساخته شده است وي همچنين مي نويسد در بعضي از تواريخ نام اين قلعه را ديده ام که سلاطين بعضي از مهمترين را به اين قلعه مي فرستاده اند در سده 1320 به حکم ابراهيم خان ظهير الدوله حکمران کرمان توپي از آن قلعه به گواشير آوردند . 24 پوند به رنگ سياه در ميدان توپخانه بر روي خاک انداخته بودند که مي توان نتيجه گرفت که قلعه منوجان دور ترين نقطه در اين ناحيه بوده است که براي حبس وزندان مجرمين و مقصرين استفاده مي شده است و آلات جنگي مهمي که در آن نگهداري مي شده است اهميت استراتژيک آن را مي رساند چونکه قلعه منوجان در مرکز واقع گرديده و بر تمام دشت ها و اطراف خود تسلط کامل دارد.
احتمالا از روي همين قلعه دشمنان خود را نشانه مي گرفتند ويا عبور و مرور کاروانها را زير نظر داشته اند قلعه منوجان در فواصل بين قرون سوم تا پنجم يک بار مرمت وباز سازي شده ودر قرن هفتم مورد تاخت وتاز غزان قرار گرفته دليل اين حمله مستقر بودن قبيل اوغان وجرمان دراين منطقه بوده . که ازدست ملک دينار به تنگ آمده و از کرمان به اين نواحي پناه اورده بودند .
حدود صدسال پيش رياست بلوک رودبار که منوجان نيز يکي از آنهاست به دست دران خان بوده است و تا آن زماني که اين قلعه مسکوني بوده است.
محمد علي خان وزيري چنين مي نويسد : رياست اين بلوک دررودبار شامل کهنوج که قديما به کنهوپنجايت معروف بوده - گلاشکرد که بهدست پلاش اشکاني ساخته شده - جغين - منوجان - نظم آباد و بيژن آباد کوهستان متصل به ميل فرهاد و کوه نمداد که از محله هاي شرقي رودبار است .
150 سال است که با طايفه اي که از خراسان آمده و در انجا توطن نموده اند و بزرگ آنها امير حسين خان نام داشت که خلفا عن خلف رئيس اين بلوک بوده اند يومنا امير نور الدين خان پسر امير سعيد خان که از آن سلسله است در انجا حاکم بوده است. نور الدين خان را دو پسر است پسر معروف او موسوم به دران خان ملقب به ضرغام که يک برادر دارد به به نام چراغ خان .
به نقل از بومي هاي اين منطقه ضرغام السطنه دو پسر داشت به نام هاي ضرغام الدوله و شهاب ضرغام السلطنه حکومت منوجان واطراف منوجان چون - نودژ -تجدانو - بجگان و دهکهان را بر عهده داشت و افرادي را که در ادامه حکومت او را همراهي مي کردند عبارت بودند از : آصف المالک وزيري که مسئوليت ارسال گزارشات منطقه به دولت را بر عهده داشت و حاجي مراد ترکمان که وظيفه اش بر قراري امنيت اين منطقه بوده و ديگري علي آزادي از مردمان منطقه نودژ که وظيفه اش جمع آوري ماليات و نگهداري از ماليات ها بوده است و افراد ديگري هيبت اوغان و کربلائي زبر معروف به کلي زبر از جمله کساني بودنده اند که هميشه همراه ضرغام بوده اند در اين هنگام قشوني از از قزاق ها از تهران به سمت مناطق جنوبي ايران براي سر کوبي بعضي از سراني که از دستورات دولت سر پيچي کرده بودند و سلاح هاي خود را به دولت تسليم نکرده بودند عازم شدند که در اين بين افرادي چون ضرغام السلطنه - سعيد خان مالکي و ابراهيم خان هم بودند که اين افراد را اسير کردند وتا سر حد خاش در اطراف زاهدان بردند و در انجا آنها را زنداني کردند - ضرغام السلطنه به دليل ثروتي که داشت توانست با پرداخت مقداري پول آزادي خود را به دست آورد سعيد خان مالکي تا جمع آوري پول توسط بستگانش مدتي را در زندان به سر برد و بعد از پرداخت پول آزاد شد اما ابراهيم خان که صاحب مناطقي چون کلات و گو بود بدليل عدم پرداخت پول بعد از اين که مدت طولاني را در زندان به سر برد تير باران شد.
ضرغام السلطنه بعد از آزادي بدليل اينکه به اعتبار و حيثيت او توهين شده بود خود را در اتاقي در منزلش حبس کرد و وصيت نمود که بعد از مرگش او را در همين اتاق دفن کنند و چنين کردند بعد از مرگ ضرغام - آصف المالک موقعيتي که داشت از دست داد . حاجي مراد ترکمان نيز که امنيت منطقه را بر عهده داشت جان خود را در همين راه از دست داد. عبدالحسين کامراني و افرادش از مردمان منطقه مارز بودندکه افرادي را که از مناطق رودان را با اموالشان به اسارت گرفته بودند و حاجي مراد ترکمان به توصيه ضرغام براي نجات انها به همراه هيبت اوغان عازم مسيري که کامران بود شدند ودر درگيري که ميان انها روي داد حاجي مراد ترکمان توسط افراد کامران کشته شد .
ضرغام السلطنه همسري از طايفه ي طاهر زهي کوستک ميناب اختيار کرده بود که اين زن به دلايل نا معلوم بر سر سجاده ي نماز کشته شد و بستگان او به ضرغام مظنون شدند و ضرغام از ترس جان خود به منوجان آمد و طايفه ي طاهر زهي براي انتقام از ضرغام به سمت منوجان حرکت کردند و هيبت اوغان براي پشتيباني از ضرغام به همراه گروهي از افرادش در مسير که طاهر زهي ها مي آمدند رفت و در کوههاي اطراف تجدانو انها را محاصره و پس از درگيري بين انها طاهر زهي ها را شکست ميدهند و انها په به فرار مي گذارند و هيبت تا کوستک انها را تعقيب مي کند و در منطقه کوستک نيز بين انها درگيري بوجود مي ايد که در اين ميان هيبت توسط طاهر زهي ها کشته مي شود (اين چکيده از سر گذشت ضرغام السلطنه و ياران نزديک او بود که چگونه در گذشتند. ) شايد وقتي فرهنگ گرانبهاي مرحوم دکتر معين در اواخر دهه چهل براي چاپ آماده ميشد ايشان چيزي نيافته بودند تا پيش از اين درباره منوجان اين به اصطلاح نگين سبز حوزه ي فرهنگي هليل رود بنويسد و تنها به دو سطري کوتاه و موجز آن هم با معرفي موقعيت جغرافيائي آن بسنده کند انجا که به روايت ايشان منوجان يکي از دهستانهاي نه گانه ي بخش کهنوج شهرستان جيرفت است که بر سر راه کهنوج وميناب با جمعيتي بالغ بر ده هزار نفر در جلگه ي کوهستاني وگرمسيري وبا محصولاتي نظير خرما - غلات و مرکبات قرار دارد . شايد هم در آن روزگاران شاه پسند در ميان واژگاني به درشتي دو هزار و پانصد سال شاهنشاهي کوروش ويا مستي ناشي از شبکه هاي سي و هفت دلاري نفت که خرج خريد ادکلن ها و لباسها کريستين ديور و عياشي هاي درباريان وتوز چشمي ها در موسسه ژان کلود لندن مي شد نام
بردن از کوره دهي مثل منوجان به يک شوخي بيجا بيشتر شبيه بود تا معرفي يک فرهنگ و هنر يک پيشينه تاريخي که بر جسته ترين آن کلاتي بود و هست که آخرين بار مهيم خان مهيمي از فراز آن به آينده اي دور چشم مي دوخت و امروز وقتي سفرنامه نويس رودبار زمين با دلي پر از اميد يک حلقه فيلم خام کونيکاش را بر دکان مواد غذائي شهرک ماه گنگان خرج مي کند و در گريزي به پيشينه ابهام انگيز اين سر زمين خلفاي عباسي را دور مي زند و از ديلميان و اردشير ساساني و قابوس شاه کوفجي گذشته وبعد از آتش سوزيهاي سلجوقي و چپاول شاه شجاع مظفري سر از باغ امير خان خير خواه در مي آورد . و بعد از خوش وبشي با امير خان تازه در مي يابد
که بله اين ماه گنگان همان دشتي است که بازماندگان خسته لشکر اسکندر مدتي در آن آرميده اند.
فرم در حال بارگذاری ...